به نام خداوند جان و خرد
درود
فائقه پورامید هستم و در ۴ اسفند پا به این دنیای خاکی گذاشتم .
فرزند ارشد خانواده ۵ نفری هستم و دو خواهر دارم .
اعتراف می کنم یک دختر بابایی هستم؛ همیشه و همه جا پدرم راهنما و تکیه گاه من و بهترین رفیق و سنگ صبورم مادرمه.
با اینکه لیسانس مهندسی صنایع غذایی رو گرفتم ولی علاقه من به کودکان باعث شد به مدت یک سال با عنوان مربی در پیش دبستانی کار کنم و بعد از اون در مدارس تهران (علوی و علم ادب) به عنوان آموزگار فعالیتم رو آغاز کردم. تقدیر باعث شد برای ادامه زندگی به مشهد بیام از اونجا که بچه ها بهترین حس رو بهم میدن و کودک درونم کلی باهاشون کودکی می کنه تصمیم گرفتم در رشته علوم تربیتی کارشناسی ارشد رو بگیرم و دوباره وارد عرصه تدریس بشم. ابتدا در مدرسه کاوش و اکنون با ۱۶ سال سابقه تدریس در پایه دوم در دبستان مهارت تدریس می کنم.
علاقه خودم به شعر و ادبیات باعث شد حفظ اشعار حافظ رو به صورت امتحانی وارد کلاس کنم و از اونجا که علاقه و بازخورد خوب رو از عزیزان دلم گرفتم کم کم حفظ اشعار حافظ جزئی از برنامه کلاسی مون در کنار بقیه درس ها شد و تا الان ده سالی هست که در پایه دوم از این کار لذت می بریم.
اتفاق های کرونایی هر قسمتش بد بود یک نکته خوب برای من داشت؛ تنها جایی که جزء عمرم به حساب نمیاد کلاس درسی هست که عزیزان دلم صداشون در کلاس می پیچه؛ هیاهو و شیطنت شون انرژیم رو نه تنها کم نمی کنه بلکه بیشتر می کنه. جایی که عشق رو از پسرام می گیرم و عجب حال خوبیه این حال و غیر قابل وصف…
به این نکته ایمان دارم که حال خوب معجزه می کنه.
اعتراف به دوست داشتن شون بهترین اعتراف هست و دیدن شون عجیب آرام بخش…
این بیت شعر رو در این مسیر سرلوحه کار خودم قرار دادم:
روح پدرم شاد که می گفت به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ…