درود
برجسته نژاد هستم؛ ۲۹ شهریور ۷۴ در مشهد به دنیا اومدم.
کودکی من با کتاب خوندن، شعر خوندن، نقاشی کردن و بیشتر با معلم بازی سپری شده و اولین شاگردم مامانم بود، کسی که همیشه صبورانه و مهربانانه پشتم بوده و هست و نقش پر رنگی در موفقیتهای زندگیم داشته، همینها باعث شده در حال حاضر باز هم به سراغ علاقههای کودکیم برم. من به دنبال تجربههای جدید، تحلیل کردن کارها، ایده و خلاقیت هستم.
دبستان و راهنمایی رو در مدرسه نمونه مردمی شهید محمود حاتمی گذروندم و در دبیرستان غیرانتفاعی ثامن نور توس رشته علوم تجربی خوندم، چون درسام خوب بود و عاشق زیست بودم دلم میخواست دکتر بشم اما انگار همه چیز جور دیگری بود من نباید دکتر میشدم چون علاقه اصلی من معلمی بود ولی باز هم سراغ رشته تربیت معلم نرفتم و در دانشگاه بینالمللی امام رضا مدیریت صنعتی قبول شدم و از اول با این رشته ارتباط خوبی برقرار کردم. مقطع کارشناسی رو با رتبه اول گذروندم و بلافاصله بدون کنکور از طریق استعداد درخشان وارد مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی در همون رشته خودم شدم این رشته نیاز من رو برای دونستن مسائل مختلف و داشتن خلاقیت برآورده کرده، دانشجوی فعالی هستم و در خیلی انجمنها مثل کانون نخبگان، باشگاه صنعت، معدن و تجارت و… عضو بودم، ۷ سال به عنوان پژوهشگر فعالیت داشتم و با اساتید هیئت علمی فردوسی و امام رضا افتخار همکاری داشتم و دوسال در دانشگاه فردوسی و امام رضا همچنین برای کنکور ارشد و کارشناسی بهطور خصوصی تدریس برای دانشجویان داشتم.
از آبان ۹۵ از طریق استاد عزیزم مهربانو دکتر آقاسی زاده با مجموعه مجرب و دلسوز مهارت آشنا و همیار پایه اول شدم. این آشنایی یکی از بهترین تجارب من در زندگی کاریم بوده و با اعتمادی که جناب آقای دکتر آقاسی زاده بزرگوار به من داشتند و این فرصت خوب رو در اختیار من گذاشتند باعث شد من یک بار دیگه پایه اول دبستان رو در کنار بچه های دهه ۹۰ بگذرونم و در همون سال اول افتخار این رو داشتم در کنار ۴ همکار عزیزم تجربه کسب کنم؛ آموزگار پایه اول بانو مقری مهربان، آموزگار هنر دوست و همکار عزیزم بانو اسحاقی، آموزگار قرآن همکار بزرگوارم بانو نوروزپور و آموزگار ورزش همکار خوبم جناب آقای ممتحن و این یه سال من خیلی بیشتر خودمو شناختم و کمکم جرقههای هنر و خلاقیت، خوشنویسی و ایدههای ناب در من شکل گرفت و من دوباره وارد مسیر کودکیم شدم و در کنار بچهها رنگ زدم، نقاشی کردم و رنگی شدم…
این طور شد که من از سال دوم همکاریم با مجموعه مهارت با همکار عزیزم بانو اسحاقی کلاس نقاشی و خلاقیت و هنر “پنجشنبه مهارت” رو داشتم و همچنین در کنار همکار عزیزم مهربانو مهرحقی مهارت زندگی رو با کمک نقاشی و کاردستی آموزش دادیم و در کنار ایشون هم کلی راهکارهای روانشناسی کودک رو آموختم.
و اما با شروع سال تحصیلی سال ۱۴۰۱ مفتخرم بعنوان معاون در کنار مهارتیهای عزیز حضور داشته باشم…
سخن آخر وصیتی از بانوی بزرگ کودکیها (توران میرهادی):
تبدیل کار تربیتی به عشق، به فضای محبت و احترام. فضایی که کودکان با عشق بزرگ شوند، رشد کنند، توانایی هایشان شکوفا شود و بیش از هر چیز احساس امنیت کنند.