با سلام
بهنام هستم
چندین سال پیش– حالا یک چند سالی این طرف و اون طرف- در مشهد به دنیا اومدم. از همون ابتدا یک بچه آروم بودم که یا سرش توی باغچه به خاک و گیاه و حیوونا گرم بود یا پای اسباب بازی ها با بچه های فامیل توی خونه… البته یکم که بزرگتر شدم پای درس و شبکه چهار تلویزیون!!!
همین چیز ها از من آدمی رو ساخت که علاقه مند به علم باشه و از طرفی پاش روی زمین بند نباشه!! از همون زمان دوست داشتم یا فضانورد بشم یا غواص اقیانوس یا برم پی دیرینه شناسی و فسیل و دایناسور..!
با این اوصاف سرم توی ریاضیات هم بود و دوران راهنمایی رتبه های خوبی توی المپیاد ریاضی آوردم ولی دوران دبیرستان به خاطر علاقه به زیست شناسی وارد رشته علوم تجربی توی مدرسه ای شدم که قبول شدن یک دانش آموز از یک مدرسه عادی اونم بدون کلاس و معلم وتست زنی، فقط با خوندن دوتا کتاب مبتکران(!) به اون اتفاق عجیبی بود، مرکز استعداد های درخشان شهید هاشمی نژاد…
دنیا چرخید و من توی دانشگاه سیستان و بلوچستان رشته ژنتیک رو خوندم. اونم با هزار امید و آرزو و انرژی که بیشتر اون ها توی انجمن علمی زیست شناسی نمود پیدا کرد و من به عنوان دبیر به همراه همکارام تونستیم رتبه یک کشور رو بین تمام انجمن های علمی دانشگاه های وزارت علوم به دست بیاریم! عجب دورانی بود…
الان هم که در رشته زیست شناسی گرایش بیوشیمی در دانشگاه فردوسی مشغول به انجام کارهای پایان نامه ام هستم.
اما این که در خدمت شما هستم به مسئله علاقه و دغدغه من در مورد آشنایی بچه ها با جهان هستی و شناسایی و پرورش استعداد هاشون برمی گرده. به نظر من توی دنیا هیچی بزرگتر و با ارزش تر از این نیست که به یک کودک نشون بدی که چه کارهایی میتونه انجام بده و چقدر میتونه بزرگی کنه در جهانی که توی اون خیلی کوچیکه… دیدن چهره با تعجب و شوق بچه ها از کاری که تونستن انجام بدن تمام عشق منه…
یک مورد دیگه رو بگم که بهنام فامیل منه و اسمم علیرضاست!! سوالی که خیلی ها بعد از اینکه میگم بهنام هستم ازم میپرسن فامیلتون چیه؟!!
در پایان امیدوارم روزهای پر شوق و تلاشی رو با دانش پژوهان و کادر مجرب مدرسه مهارت بگذرونیم.
پایدار و سرافراز باشید…